درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

پارک پرواز..پارک عشق است

دلم برای تو تنگ است عزیزم

دلم برای آن نگاه های عاشقانه ات ، آن حرفهای صادقانه ات ، آن درد دلهای شیرینت ، آن

اشکهای رنگینت تنگ شده عزیزم

کاش بودی و این دستان سردم را در دستان گرمت میگذاشتی و مرا آرام میکردی


کاش بودی و میدیدی زندگی ام بدون تو بی رنگ و روست ، بی عطر و بوست

دلم برای تو تنگ است عزیزم

کاش می توانستیم دوباره پرواز کنیم به باغ خاطره ها

جایی که با هم خاطره به جا گذاشتیم و می توانستیم تمام شهر عشق را ببینیم


جایی که کمپانی عاشقان بود ، جایی که همه عاشق هم بودند و مانند کبوتران عاشق آرزوی

پرواز به دشت شقایق ها را داشتند

در میان این همه عاشقان در بام شهر عشق ما دو کبوتر خوشبخت و عاشق بودیم

یادش بخیر ، زمانی این خاطره هایمان رو مرور میکنم اشک از چشمانم سرازیر می شود !

فراموش نخواهم کرد هیچک از این خاطره های شیرین را


کجایی که دلم هوایت را کرده است

بیا و به فریاد بی صدای دل عاشقم برس


بیا تا دوباره بالهای پر غرور و عاشقمان را باز کنیم و به سوی بام عشق و خوشبختی ها

مانند کبوتران عاشق پرواز کنیم تا دوباره ازآن دور دست ها شهر عشقمان شهر خاطره

هایمان و شهر آرزوهایمان را ببینیم و به یاد گذشته و روز های آشنایی مان اشک بریزیم

رویاهایم را با حضور دوباره ات در کنارم زنده کن عزیزم

دلم تنگ است عزیزم. آنقدر دلم تنگ است که دیدن تو برایم تبدیل به یک آرزوی بزرگ شده

است
بیا و شهر عشق را با حضورت نورانی و روشن کن .بیا و با حضورت در کنارم در دلم

غوغایی دوباره بر پا کن

بیا و دوباره از بالای این باغ خاطره ها با همین چشمهای زیبایت شهر را نورانی و روشن کن

و با نگاهت جشن پر از روشنایی را در شهر برپا کن

اینجا بدون تو بی رنگ و روست ، بی عطر و بوست ، اینجا بدون تو هوای دلم همیشه ابری

است ، آسمان چشمانم همیشه بارانی است


بیا تا دلم خون نشده و گلهای خانه مان همه پر پر نشده است

دلم تنگ است عزیزم

دلم برای پرسه بهاری و پر از عشقمان در سرزمین عاشقان تنگ است


دلم تنگ است برای صدای قدمهایت ، راه رفتن در کنارت ، دست گذاشتن در دستانت ، نگاه

به چشمانت ، بوسه بر لبانت

دلم تنگ است عزیزم بیا تا دلم به درد نیامده است


بیا تا با هم دوباره در بالاترین نقطه شهر ، در این قله ای که همه عاشقند ، جایی که به ستاره

ها و مهتاب نزدیکتریم برویم ، تا برایت هر ستاره ای که دوست داری از آسمان زندگی بچینم

و به قلب مهربانت هدیه دهم عزیزم


بیا تا پروازی عاشقانه در میان این همه کبوتران عاشق داشته باشیم ، و ما در میان این همه

کبوتر عاشق مرغ عشقهایی باشیم که هیچگاه از هم جدا نخواهیم شد

خلاصه مطلب این است که دلم بدجور تنگ است

تقدیم به عزیز راه دورم

 

نظرات 6 + ارسال نظر
سوگند یکشنبه 27 دی‌ماه سال 1383 ساعت 08:52 ب.ظ http://myweb.mihanblog.com

مثل همیشه پر از احساس قشنگ بود ایشا الله داداشی به همه ارزو های قشنگت برسی

ارام دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1383 ساعت 01:53 ق.ظ

سلام عاشق پر احساس شما با نوشته ها و موزیک متن وبلاگتون من و دگرگون کردید خدا شما رو به ارزو هاتون برسونه.

سهیل دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1383 ساعت 11:04 ق.ظ http://loveyou.blogsky.com

سلام امیر جان عالی بود داداشی . دوست دارم. سهیل

یه کارگر چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1383 ساعت 07:46 ب.ظ http://ikk.parsiblog.com

سلام عزیزم‏؛ مرسی از عنایتت که اومدی و سری هم از من زدی ‍، اگه متوجه شده باشی من تازه کار هستم و نیاز به همفکری شما دارم ، اگه تو ساختن وبلاگم بهم کمک کنی خوشحال میشم!!

پریناز جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 11:39 ق.ظ http://kootlet.persionblog.com

سلام می دونی من هم عزیزی دارم که راهی دوره و خیلی دلم براش تنگه اما نمی تونم سراغی ازش بگیرم آخه با هم کمی دعوا کردیم...اما من دوسش دارم

ساناز چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:53 ب.ظ http://http:/eshgh1099.bolgfa.com

عزیزم وبلاگ خوبی داری موفق باشید یادتت نره به هم سر بزن عزیز
میخواهم زندگیم را
با رنگ سیاه بنویسم
با خط دل بنگارم
و با کلام عشق آغاز کنم
که شاید اینبار در این جاده ی تاریک سیاه
بتوانم تنها با نور عشق زندگی کنم....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد