درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

می شود

می شود رنگ نگاه یاس را
با نگاه آبیت پیوند داد
 شود در باغ همپای نسیم
یه شقایق یک سبد لبخند داد
می شود با بال سرخ عاطفه
تا فراسوی افق پرواز کرد
می شود با یاری حسی لطیف
عشق را با یک تپش آغاز کرد
 می شود در بیکران آسمان
شعر سرخ یک شقایق را سرود
می شود در مرز یک آِفتگی
جان فدای غنچه ای تنها نمود
می شود در مرز یک آشفتگی
جان فدای غنچه ای تنها نمود
 می شود با دستی از جنس بهار
تک تک پروانه ها را تاب داد
می شود با جرعه ای از اشک شوق
باغ سرخ لاله ها را آب داد
می شود با یک نگاه ماندگار
از طلوع شهر رویا شعر گفت
می شود گلهای دل را آب داد
می شود تا آبی دریا شکفت
می شود در جاده های آرزو
مثل بید پاک و مجنون تاب خورد
میشود قویی غریب و تشنه بود
از لب دریاچه دل آب خورد
میشود از شهر پاک پنجره
سوی حسی ماندنی پرواز کرد
می شود همبازی پروانه شد
برگهای لادنی را ناز کرد
می شود یک شاخه گل را هدیه داد
می شود با خنده ای پایان گرفت
می شود یک لکه ابر پاک بود
می شود آبی شد و باران گرفت
پس بیا دنیای پاک قلب را
جایگاه رویش گل ها کنیم
با نگاهی روح را رنگی زنیم
با تبسم خانه را زیبا کنیم
معنی این حرف ها یعنی بیا
از تمام کینه ها عاری شویم
 زخم یک پروانه را درمان کنیم
در کویر سینه ای جاری شویم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
مجموعه اشعار ماجرای یک عشق

تو را قسم

تو در شکفتن گل های لاله پنهانی
تو در تولد یک شاخه نور مهمانی
تو در کویر دل من چه خوب می مان ی
تو را قسم به تبسم به شهر ما برگرد
در آن زمان که تو رفتی جوانه ها خشکید
غزل ها بهانه خشکید
شمیم عاطفه در روح خانه ها خشکید
قسم به مردن روح جوانه ها برگرد
تو در حکایت احساس روح پیوندی
تو ایتی ز گل مهر یاس لبخندی
تو ماجرای رسیدن به قلب الوندی
تو را قسم به تکاپوی قله ها برگرد
تو یک غزل تو رباعی تو شعر آزادی
تو یک ترنم آبی ز باغ میلادی
تو قصه یی ز هیاهوی عشق فرهادی
تو را قسم به غریبان آشنا برگرد
تو ای پرنده آبی به شهر ما برگرد
مثال رفتنت آرام و بی صدا برگرد
تو را قسم به تکاپوی قله ها برگرد
قسم به مردن روح جوانه ها برگرد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
مجموعه اشعار ماجرای یک عشق

به یادت

تو با یک جرعه از دریای یادت
میان باغ قلبم جا گرفتی
تو با یک انعکاس نقره ای رنگ
تو چون یک هدیه فیروزه ای
رنگ مرا بر قایق رویا نشاندی
و با یک لطف یک لبخند ساده
مرا به سرزمین عشق خواند ی
تو دیار میان قلب ها را
به رسم آسمانی ها شکستی
چون حسی غریب و واژه های سرخ
میان دفتر روحم نشستی
 تو دریای ترین ترسیم یک موج
تو تنها جاده دل تا خدایی
تو مثل شوق یک کودک لطیفی
تو مثل عطر یک گلدان رهایی
تو مثل نغمه موزون باران
به روی اطلسی ها نازنینی
و تا وقتی روحم مال اینجاست
به روی صفحه دل می نشینی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
مجموعه اشعار ماجرای یک عشق

تکرار بهار

ای ماجرای آبی پرواز تا خدا
ای انتهای مرز تمام گذشته ام
ای بی ریاترین نفس پاک یاس ها
 با نام تو کتاب وفا را نوشته ام
در زیر دانه های قشنگ تگرگ عشق
من بودم و خیال تو و یک سبد بهار
یک آٍمان شکوفه زیبا و پاک یاس
از آن طلوع مانده برایم به یادگار
ای مهربان ترین از تپش غنچه های ناز
ای سرگذشت رویش رعنای عاطفه
ای دست تو پناه هزاران گل سپید
ای چشم تو حکایت دریای عاطفه
بی تو شکست خاطره های بلوغ عشق
 بی تو غروب واژه رویا همیشگی ست
بی نو ترانه های محبت غریبه اند
چشم تو شهر آبی درمان تشنگی است
بر گرد ک.چه دل آلاله ها هنوز
در آرزوی لحظه دیدار مانده است
چشمان صد هزار شقایق به یاد تو
تا صبحگاه عاطفه بیدار مانده است
برگرد ای تراوش شبنم ز برگ یاس
برگرد و باز ترجمه کن انتظار را
برگرد و داستان دلم را مرور کن
تکرار کن برای غزل بهار را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
مجموعه اشعار ماجرای یک عشق

تا همیشه با تو

امشب هوای ساحل روحم چه بی ریاست
رویای او غم از دل من پاک کرده است
اندوه دوری از تپش یک نگاه ناز
دل را به رسم عاطفه نمناک کرده است
یادش به خیر دسته گلی از صداقتش
در لابلای شهر وجودم نشسته بود
دست مرا به رسم وفا سبز می فشرد
دستش اگر چه از غم یک عمر خسته بود
او رفت و کوچه های غریبانه زمان
در یک سکوت خسته و معصوم مانده اند
گل های سرخ عاطفه هم بی حضور او
در گردباد حادثه مظلوم مانده اند
از پشت آرزوی تمام بنفشه ها
ناگاه یک فرشته به فریاد دل رسید
دستان آسمانی خود را به رسم عشق
 بر گونه غریب گل اطلسی کشید
احساس جز شکفته شدن آرزو نداشت
یک بار دیگر از تپش عشق خیره ماند
باران گرفت و نغمه موزون لطف او
یک صفحه از کتاب صفا را دوباره خواند
از آن زمان بهار دلم جور دیگریست
یک جای آن حضور شکوفای انتظار
جای دگر بلور شکیبای شبنم ست
اما اگر بنفشه زیبای من نبود
ایا کسی به کوچه احساس می رسید
ایا صدای غربت این روح خسته را
نیلوفری نجیب و صمیمانه می شنید
باران لطیف و پر تپش و مهربان ببار
زیبایی ات تداعی تصویر ماه اوست
تنها عبور آبی تو در دل زمان
گویای عشق پاک و دل بی گناه اوست
ای آسمان آبی قلب بهاریت
تا بیکران شهر صداقت پناه دل
ای چتر غنچه های شکسته ز درد عشق
ای چشم تو امید گل بی گناه دل
رویای عاشقانه پیوند با دلت
زیباترین تجسم پایان خستگی ست
نبض لطیف عاطفه ات تا ابد رساست
این اوج روشنایی دنیای زندگی ست
باران مهربانی از دوردست عشق
بر روح پاک یاس امیدم چکیده است
فریاد انتظار مرا از گلوی عشق
حتی افق به رسم تواضع شنیده است
عطر عبور آبی ات از ک.چه باغ عشق
گلبوته های یاد مرا ناز می کند
نیلوفر غریب نگاهت از آسمان
چشمان انتظار مرا باز میکند
نقاشی نگاه صمیمانه ات هنوز
مانده میان یاسمن آرزوی من
چشمان تو خلاصه اوج پرنده هاست
 و قصه ایست از عطش جستجوی من
تو رفتی و نگاه تو از شهر دل گذشت
من در حریم عاطقه پروانه ام هنوز
در باور حقیقت بی انتهای عشق
مجنون ثفت به یاد تو دیوانهام هنوز

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
مجموعه اشعار ماجرای یک عشق

دشت سرخ عاطفه

ای معلم دشت سرخ عاطفه
با تو می شد غنچه ها را ناز کرد
با تو می شد سبز همپای نسیم
تا فراسوی افق پرواز کرد
می توان با هر نگاه آبی ات
عکس زیبای شقایق را کشید
میتوان با هحی آرام تو
شادمان تا شهر پیچک ها دوید
با تبسم های گرمت می توان
به تمام یاس ها لبخند زد
با نسیم پاک یادت می توان
عشق را با هر دلی پیوند زد
در تپش های د ل هر غنچه ای
هر زمان و هرکجا رویای تست
مرهم زخم تمام یاس ها
فطره های احساس از دریای تست
در گلستان سپید مدرسه
عطر جان بخش شقایق ها تویی
در میان غنچه های باغ عشق
رز تویی نرگس تویی مینا تویی
 ای که خورشید میان آسمان
با امید چشم هایت زنده است
ای که اقیانوس دانش از رخت
وزنگاه آبی ات شرمنده ست
ای معلم دشت سرخ عاطفه
با تو می شد یک شقایق را سرود
دوستت دارم از اعماق وجود
بر تو صد ها شاخه گل صدها درود

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
مجموعه اشعار ماجرای یک عشق