درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

تو را که دارم...

تو را که دارم دنیا مال من است

دیگر آرزویی ندارم ، همان یک آرزوی من ، همیشه با تو بودن است

صدای تپشهای قلبم

هنوز باور ندارم که عاشقم

هنوز باور ندارم که بدون تو هیچم

اگر تو نباشی ...

آری عزیزم ... میمیرم

تو را که دارم ، عشق را با تمام وجود حس میکنم

لطافت عشق را لمس میکنم ، 

برای چند لحظه نفس را در سینه حبس میکنم

و یک نفس فریاد میزنم عشق من دوستت دارم

نمیدانم باور کرده ای که تنها تو را دارم

باز هم میگویم عزیزم ، تو آنقدر خوبی که من لیاقت تو را ندارم

درهای قلبم را بر روی همه بسته ام

هنوز در شور و شوق این عشق به حقیقت پیوسته ام

وقتی که فکر میکنم که با توام

نه معنی تنهایی را میدانم و نه حس میکنم که خسته ام

اینک که دارم برایت از احساسم نسبت به تو مینویسم

میدانم لحظه ای که آن را برایت میخوانم تو با شنیدن این احساس اشک میریزی

پس همین حالا خواهش قلبم را بپذیر و اشک نریز ،

اینها همه حرف دلم بود عزیز

من که گفتم اشک نریز ، پس چرا اینک چشمهایت شده خیس؟

قطره های اشکت بر روی قلبم ریخته

قلبم با تمام وجود طعم شیرین عشق را با تو چشیده

نمیدانی چقدر خاطر تو برایم عزیزه

تا به حال یار وفاداری را مانند تو ندیده

تو را که دارم دنیا مال من است،

دیگر آرزویی ندارم چون همان یک آرزویم که تو بودی به حقیقت پیوسته است!

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:07 ب.ظ

سلام.خیلی عالی بود.امیدوارم که فقط حرف دلتنگی بزنی و دلتنگ کسی نباشی.چون آدما بی ارزش ترین چیزای این دنیان

یه دوست پنج‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:02 ب.ظ

امیدوارم این گونه که می نویسی دلتنگ نباشی

دنیا چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:05 ب.ظ

حس عجیبی توی شعرات به خصوص این شعرت خیلی قشنگ بود حس مثبتی بهم داد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد