درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

پاییز طلایی من

یک لحظه خودم را در کوچه ای پاییز زده دیدم

یک عمر عاشق پاییز شدم
فصل طلایی من ، زیباترین فصل سال در برابر چشمهای من
در این کوچه باغ پاییزی ،اگر بی احساس هم باشی
این فصل رویایی تو را به اوج احساس خواهد برد
حالا من هستم و قلب پر احساسم و یک دنیا برگهای طلایی
از آسمان می بارد برگ ، بر روی زمین ریخته یک دریای برگ
دنیا میدرخشد در پادشاه فصلهای سال
آسمان طلایی است ، وای که غروب پاییز چه رویای زیباییست
خورشید میدرخشد در لا به لای برگهای طلایی و میدرخشند 
درختان مثل جواهری در قلب پاییزی دنیا
دلم میخواهد غرق شوم در دریای برگهایی که بر روی زمین ریخته
در زیر این دریا ، به خواب میروم مثل یک رویا
خواب پاییزی من ،صدای خش خش برگها، چه عاشقانه است
درد دل برگهای خشکیده با هم
دلم میخواهد این کوچه باغ پاییز زده که در آن قدم گذاشته ام بی پایان باشد
آنگاه که قرار است به پایان آن برسم از دنیا وداع گفته باشم ، تا تنها پاییز را ببینم
دیگر نمیخواهم رهگذری را ببینم که بر روی برگها پا میگذارد و قدر پاییز را نمیداند
ببین که پاییز چه فصل زیباییست
کشیدن تصویر پاییز حتی در توان یک نقاش ماهر هم نیست


با تشکر از دوست عزیزم مهدی لقمانی در دفتر عشق

نظرات 3 + ارسال نظر
نارون جمعه 16 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:28 ب.ظ

تو پسری که این همه احساس داری؟
یعنی من تو لعنت فرستادنام به پسرا به توام لعنت میفرستم؟
چی بگم...موندم!

maryam شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:35 ب.ظ

فوق العاده هست.منم واسه دل خودم شعر میگم.شما نمرتون20.
موفق باشی گل پسر
روز دختر هم مبارک.

باران دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:42 ق.ظ

دریای برگ چه کلمه ی زیبایی!دزدیدمش! راضی باش
آسمان طلایی!وای که از چه کلمات زیبایی استفاده میکنی
راستی من هیچوقت پاییز رو دوست نداشتم و همیشه عاشق زمستونم
قشنگترین فصل و زیباترینه
فصل عاشق شدنم....

ولی با این نوشته که پاییز رو به تصویر کشیدی زیباییش رو حس کردم هر چند که ازش دلگیرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد