درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

خدایا با توام حواست کجاست ؟

خسته ام...
خیلی خسته ام...
از خودم... از کارام...
از این همه مشکل که تنهایی باید از پس همه شون بر بیام ولی نمیشه!
کلافه ام. کسلم. به بن بست رسیدم.
هیچ کس نیست به فریادم برسه.
هیچ کس نیست که حتی به درد دلم گوش بده.
کمک نخواستم...
فقط یه سنگ صبور لازم دارم.
همه ی حرفامو می زنم و تو فقط سکوت می کنی...
از این همه سکوت بیزارم.
صدامو می شنوی؟؟؟
با توام... کمکم کن.
من می شکنم. می میرم. خسته ام.
با چه زبونی بگم ؟ خسته ام. می فهمی؟
اینقدر نگو خودت کردی... می دونم.
خودم کردم که لعنت بر خودم باد ولی تو چرا کمکم نمی کنی؟
من... تنها ... این همه مشکل......... واااااااای! سخته...
به خودت قسم خیلی سخته...
تازه فهمیدم که چقدر ضعیفم...
خوب فهمیدم که هیچی نیستم...
به کمکت نیاز دارم
خدایاااااااااا با توام حواست کجاست ؟

نظرات 1 + ارسال نظر
ghm شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:30 ق.ظ http://ghmand.blogfa.com

منم خستم از زندگی زندگیم خیلی تکراری شده هرروز مثل دیروز خیلی بده ممنون که بهم سر زدی خوشحال میشم بازم بیای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد