دوباره یک شب دیگه ، منو خوابهای پریشون
از همون خوابها که میگن ، دلو میکنه پر از خون
خواب از دست دادن عشق ، خواب ویرونی خونه
خواب دوری من از تو ، که منو کرده دیوونه
خواب دیدم دلت گرفته ، پر شدی از غم و غصه
یه دله غریبه انگار ، تو دلت میزنه پرسه
یکی که از راهه دوره ، دلتم اونو نمیخواد
هرکسی که جای تو بود ، دلشو به اون نمیداد
توی خواب دیدم که چشمات ، شده بود پر از ستاره
دونه های نقره ای رنگ ، از چشمای تو می باره
دل من طاقت نیاورد ، که تورو تنها بزارم
اومدم بیام سراغت ، که تو اومدی کنارم
که یهو دلم شکست و اشک من اومد رو گونه ام
تا که اومدم بجنبم ، دست تو اومد رو شونه ام
توی این خواب غم آلود ، یه دل سیر گریه کردم
تو به من گفتی عزیزم ، الهی دورت بگردم
تو دلم یه چیزی لرزید ، دست تو اومد تو دستام
تو گوشم گفتی تو آروم ، که فقط من تورو میخوام
لحظه ای مکسو تو چشمام ، دیدی و چیزی نگفتی
اومدم بگم میخوامت ، ولی تو گذاشتی رفتی
دور شدی از منو رفتی ، اشک من پابوس راهت
میمونم یه روز بیایی ، تا که گم نشه نگاهت
توی خواب قلب من انگار، شده بود پر از گلایه
دیگه از گلبوته ی عشق ، نه گلی مونده نه سایه
وقتی داری برمیگردی ، توی راه بهار اگر بود ؟
دنبال خودت بیارش گله من شده گِل آلود
تا که از تو جون بگیره ، ریشه ی عشق و صداقت
من تورو میخوام عزیزم ، به توان بی نهایت
توی این حالت احساس ، یهویی از خواب پریدم
اولین بارم بود انگار ، توی خواب تو رو میدیدم