درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

می نویسم برای تو

امشب دیگر برای تو می نویسم....
آری تو ، باز هم تو ، فقط تو...
برای تو که آبی ترین ، آبی ها هستی ..
کلامم تلخ است ، روزگار و قلمم تلخ تر
هر چه در دفترم نوشتم مشق درد بود
اما نوبت تو که رسید ، شیرین شیرین شد
اصلا تو یک معمای همیشه تازه و شیرینی
ناشناخته . دوست داشتنی ، مثل عشق ، مثل درخت...
پس خوشا به حال من که باز شب از تو و برای تو می نویسم

سالها بعد

http://s1.picofile.com/file/6628228368/amiryousof5.jpg


من برای سالها می نویسم...سالها بعد که چشمان تو عاشق می شود


آرام نمیگیرد قلبم

http://s1.picofile.com/file/6628188128/amiryousof4.jpg

آرام نمیگیرد قلبم اگر نیایی
میمیرد دل عاشقم اگر نمانی
تو خودت میدانی،
میدانی چقدر دوستت دارم
و باز هم شعر رفتن را میخوانی
بدجور دلبسته ام به تو ، رحمی کن
خواهش میکنم از دل بی وفای تو
نمیتوانم لحظه نبودنت را ببینم
میدانم منتظر این هستی که از درد عشقت بمیرم
دلم میخواهد دوباره دستهای تو را بگیرم و
دوباره تمام گلها را برایت بچینم
تنها از تو میخواهم که ، تنها نگذاری مرا
میسازم با بی محبتی هایت ، می مانم با دل بی وفایت،  
شب و روز را مینشینم به انتظارت
همین که هستی برایم کافیست ، نبودنت باورکردنی نیست ،  
هیچگاه حتی فکر رفتنت را هم نمیکردم
آرام نمیگیرد قلبم اگر نمانی ، بیش از این عذاب نده قلب عاشقم را
بیش از این نسوزان دل دیوانه ام را
بیش از این مرا در حسرت نگذار ، در حسرت بودنت
یا نه... انتظار زیادی است
در حسرت از دور دیدنت!
آرام نمیگیرد قلبم اگر نباشی
میمیرد دل عاشقم اگر نیایی،
تو خودت میدانی و باز هم مرا درحسرت دیدنت میگذاری...
این رسمش نبود....
چرا مرا عاشق خودت کردی و خودت را رها از عشق؟
چرا دلت را به کسی دیگر دادی و مرا اسیر سرنوشت؟
آرام نمیگیرد قلبم...

از عشقت نمیگذرم

http://s1.picofile.com/file/6628193158/amiryousof7.jpg

نه دیگر نمیگذرم از عشق پاک تو

اگر تا آخر دنیا نیز دنیا را بگردم نمی یابم دیگر مثل تو
با اینکه نیستم یک ذره نیز لایق تو
با خجالت میگویم این قلب بی ارزشم برای تو
قلب من مثل قلبهای دیگر زیبا و درخشان نیست
چهره ام را نبین که مثل آنها که در پی تو هستند زیبا نیست
ندارم هیچ چیز در این دنیا جز این قلب
این را هم فدای تو میکنم همین و بس
داشتم از بی کسی و غمهای گذشته میمردم
که تو را دیدم...
به عشق با تو نفس کشیدن
زندگی به من نفسی دیگر داد
نفس عشقی که  یک بار کشیدم
و دیگر نیامد لحظه ای که از درد تنهایی بمیرم
شاید تو همان رویایی که هر شب به خوابم می آمدی
برایم قصه میگفتی و تا سحر در کنارم میماندی
شاید تو همان فرشته ای که در لحظه های غم آرامم میکردی
دستهایم را میگرفتی و مرا نوازش میکردی
گاهی شک میکنم که بیدارم
نکند که از درد تنهایی بیمارم؟
چشمهایم را باز کردم و دیدم
از درد عشق است که اینگونه پر از دلهره و هراسانم
نه دیگر نمیگذرم از تو و این عشق بی پایانت
بگذار تا آرام بگیرد قلبم در آن آغوش مهربانت
در برابر عشق پاکت جز قلب عاشقم، هیچ ندارم ،
تنها نگذار مرا
ای عشق بی پایانم من که به جز تو کسی را ندارم!
همین بود حرف دل من تا ابد
محال است عشق تو از قلبم بیرون رود!

من امیر یوسفم

من امیر یوسفم... فیروزیم.
خودمو میبینم ، خودمو میشنوم ، خودمو فکر میکنم
تا هستم جهان ارثیه ی بابامه
سلاماش، همه ی عشقاش، همه ی درداش، تنهاییاش ...
وقتیم نبودم ، مال شما .
اگه دوست داری با من ببین
یا بذار باهات ببینم
با من بگو
، یا بذار با تو بگم
سلامامونو ، عشقامونو ، دردامونو ، تنهاییامونو ...

در انتظار تو

http://s1.picofile.com/file/6560425550/amiryousof3.jpg


من و تو هستیم و بینمان فاصله
زودتر نمیگذرد این ثانیه های بی حوصله
همچنان باید بی قرار باشیم
 تا کی باید خیره به عکسهای هم باشیم!
بیش از این انتظار مرا میسوزاند
دلخوشی فرداست که 
تمام حسرتها و غمها را بر دلم میپوشاند
تو  در این فاصله میسوزی و من از سوختنت خاکستر میشوم
تو اشک میریزی و من در اشکهایت غرق میشوم
تو نمی تابی و من در تاریکی محو میشوم
تو از انتظار خسته ای
و من به انتظار آمدنت دست به دعا میشوم!
انگار عقربه های ساعت هم از انتظار خسته اند
نشسته اند و حرکت نمیکنند
چرا نمیگذرد ، تا برسد آن روز
در خواب میبینم تو را ،ستاره ها که می آیند
نمیدانم، میدانند حال من و تو را
روزها شبیه هم است
امشب نیز مثل دیشب است
امروز خیره به ساعت بودم
دیروز با ثانیه ها هماهنگ بودم
دیشب خواب دیدم سرم بر روی شانه هایت است
امروز در فکر خواب دیشب بودم
به انتظارت مینشینم
انتظار هم پایان نیابد میروم به سوی پایانش
تا نزدیک شوم به تو
در کنارت خیره شوم به چشمانت تا بگویم خیلی دوستت دارم