-
گفت و گو
شنبه 29 فروردینماه سال 1388 18:32
من میگم بهم نگاه کن تو میگی که جون فدا کن من میگم چشات قشنگه تو میگی دنیا دو رنگه من میگم چه قدر تو ماهی تو میگی اول راهی من میگم بمون همیشه تو میگی ببین نمیشه من می گم خیلی غریبم تو میگی نده فریبم من میگم خوابت رو دیدم تو میگی دیگه بریدم من می گم هدف وصاله تو ولی میگی محاله من میگم یه عمره سوختم تو میگی قلبم رو دوختم...
-
تا قیامت
شنبه 29 فروردینماه سال 1388 18:30
من میگم بهم نگاه کن تو میگی که جون فدا کن من میگم چشمات قشنگه تو میگی دنیا دو رنگه من میگم دلم اسیره تو میگی که خیلی دیره من میگم چشمات و واکن تو میگی من و رها کن من میگم قلبم رو نشکن تو میگی من می شکنم من ؟ من میگم دلم رو بردی تو میگی به من سپردی ؟ من میگم دلم شکسته است تو میگی خوب میشه خسته است من میگم بمون همیشه تو...
-
وصیت نامه
شنبه 29 فروردینماه سال 1388 16:34
وقتی که خاکم می کنن بهش بگین پیشم نیاد بگین که رفت مسافرت، شماره ای نداد یه جور بگین که آخرش از حرفاتون حول نکنه طاقت ندارم ببینم به قبر من نگاه کنه دونه به دونه عکس هامو بردارید آتیش بزنید هرچی که خاطره دارم برید و از بین ببرید نذارید از اسم من هم یک کلمه جا بمونه نمی خوام هیچ وقت تنمو توی گورم بلرزونه برو آتیش به...
-
به نام آنکه دوستی را آفرید
شنبه 29 فروردینماه سال 1388 16:13
به نام حق به نام آنکه دوستی را آفرید، عشق را ، رنگ را ... به نام آنکه کلمه را آفرید. و کلمه چه بزرگ بود در کلام او و چه کوچک شد آن زمان که میخواستم از او بگویم. سالهاست دچارش هستم. و چه سخت بود بیدلی را ، ساختن خانه ای در دل. و این دل بینهایت، چه جای کوچکی بود برای دل بیتابش. او رفت و من نشناختمش . در تمام میخکهای سر...
-
مرگ عاشق
شنبه 29 فروردینماه سال 1388 15:42
امروز باز این من بودم که در ضربان یک لحظه دیدنت ایستادم ودر آتش غرور سرخی نگاهت سوختم و تو مثل هر بار دیگر اضطراب ندیدن را در چشمان بی قرارم دیدی حسرت رفتنت را از سکوت نگاهم شنیدی و رفتی اینبار تلختر از هر بار ... می دانی؟؟ آتش نگاهت هنوز دیدگانم را می سوزاند و اشک مرهمی نیست بر آتش دل با این همه دل به این خوش می کنم...
-
توف به روت..
جمعه 28 فروردینماه سال 1388 19:43
بگو دنبال چی بودی اون چی بود که من نداشتم از این عالم چی می خواستی که به زیر پات نذاشتم تو منو بازی میدادی تو غرورمو شکستی تو هوس بازی میدونم تو یه عاشق نمی خواستی توف به روت به اون روی سیات ازت بدم میاد ازت بدم میاد توف به روت به اون رنگ و ریات توف به اون همه قشنگیات ازت بدم میاد ازت بدم میاد ازت بدم میاد ازت بدم...
-
فقط بخوان ...................
پنجشنبه 27 فروردینماه سال 1388 23:06
به خود راست بگو آن گاه توان دروغ گفتن را به هیچ کس را نخواهی داشت. خوشبختی یعنی تسلیم نشدن در برابر بدبختی. آنان که گذشته را به خاطر نمی اورند مجبور به تکرار آن هستند. همه چیز در آن لحظه به پایان می رسد که قدم های تو باز می ایستد. ذهن مثل چتر نجات است که وقتی عمل می کند که باز شده است. اگر در مسیر رود نشیب و فرازی...
-
آموخته ام ......
پنجشنبه 27 فروردینماه سال 1388 22:59
آموخته ام ...... بهترین کلاس درس دنیا کلاسی است که زیر پای پیر ترین فرد دنیاست . آموخته ام ...... وقتی که عاشق هستید عشق شما در ظاهر نیز نمایان می شود. آموخته ام ...... تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید : تومرا . شاد کردی . آموخته ام ...... داشتن کودکی که در آغوش شما به خواب رفته زیباترین...
-
فال دل
جمعه 14 فروردینماه سال 1388 16:39
چند روزیست که حالم دیدنیست روزگـــارم از این و آن پـُرسـیدنیـسـت گـــاه بر روی زمــیـــن زل مــی زنـــم گــــاه بر حـــافـــظ تفـــأل مـــی زنــم حـــافـــظ دیــوانـــه فـــالـــم را گــرفت یک غــــزل آمــد کـــه حالــم را گرفت ما ز یاران چشــم یـــاری داشـتــیـم خود غلـط بود آنچــه می پنداشتیـم
-
به نام کلام دروغین عشق
یکشنبه 9 فروردینماه سال 1388 13:11
سلام مهربون خوبی؟ دیروز تولدم بود.... اما.... خیلی منتظر یه تبریک موندم اما... مثل همیشه تنها بودم تنها یه سال پیر تر شدم راستی یادم رفت بگم سال نو مبارک چند خط دردو دل دارم با سال جدید : چند وقتی بود که میخواستم برای تو درد این قلبی را که شکستی و رفتی بنویسم اما تا میخواستم بنویسم قطره های اشکم بر روی کاغذ میریختو...
-
خسته شدم
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1387 15:34
من دیگه خسته شدم بس که چشام بارونیه پس دلم تا کی فضای غصرو مهمونیه من دیگه بسه برام تحمل این همه غم بسه جنگ بی ثمر برای هر زیاد وکم وقتی فایده ای نداره غصه خوردن واسه چی واسه عشقای تو خالی ساده مردن واسه چی نمی خوام چوب حراجی رو به قلبم بزنم نمی خوام گناه بی عشقی بی افته گردنم نمی خوام در به دره پیچ و خم این جاده شم...
-
درد عشق
یکشنبه 4 اسفندماه سال 1387 10:55
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 درد من عاشقیست درد من عاشقیست ، احساسم در این روزها دلتنگیست! دردی در سینه ام دارم که تنها قلبم میداند ! احساسی در قلبم دارم که تنها خدا میداند ! این روزها دلم بدجور هوایت را کرده است ، دلم برایت تنگ شده است! خیلی برایم عزیزی عزیزم ، تا تو را...
-
...
جمعه 2 اسفندماه سال 1387 11:57
چنان از زندگی دلتنگ و دلگیرم که روزی عاشقانه مرگ خود را جشن می گیرم
-
تکرار خاطره ها
پنجشنبه 12 دیماه سال 1387 16:53
دیدن عکسهایت ، شنیدن صدایت ،تکرار خاطره هاست! خاطره هایی به رنگ سبز ، به شیرینی لحظه های در کنار تو بودن! کاش دوباره خاطره ها تکرار شوند ، کاش دوباره در کنار هم بنشینیم ، دست در دستان هم بگذاریم و از قلبهایمان برای هم بگوییم! تو بگویی که دوستت دارم ، و من بگویم برایت میمیرم! تو بگویی که مرا تنها نگذار و من اشک بریزم!...
-
...
پنجشنبه 5 دیماه سال 1387 09:37
می گویند موقع مرگ ، همه زندگی مثل فیلم از جلوی چشم آدم رد می شود ... به فیلم زندگی ام که فکر می کنم به مردن علاقه مند می شوم شاید آن موقع یکبار دیگر دیدمت ...
-
عشق
چهارشنبه 27 آذرماه سال 1387 00:10
باز با دردم مداوا می کنم... با دل دیوانه ام تا میکنم... می روی با یک خداحافظ و من شب تو را در خواب پیدا می کنم.. با خیال و خواب و رویا باز هم درد دوری را مداوا می کنم شعله عشق تو می سوزد مرا من فقط ان را تماشا می کنم توبه کردم تا فراموشت کنم ... باز هم امروز و فردا می کنم ...
-
قول میدم
سهشنبه 26 آذرماه سال 1387 08:37
قول میدم وقتی که نیستی عکستو بقل نگیرم قول میدم روزی هزار بار واس اشکات نمیرم قول میدم وقتی که نیستی پای عشق تو نسوزم قول میدم در انتظار چشمامو به در نه دوزم میدونی دوربت اعزابه میدونی گریم گرفته میدونی برنمی گردی میدونی رفتی که رفتی دروغ بود هر چی می گفتی میدونی همیشه تو مهربونی واس من این قلب شکسته واس این حس غریبم...
-
باورمرگ
سهشنبه 26 آذرماه سال 1387 08:32
بی تو این روزای روشن واس من تاریک و تاریک وقتی بی تو تک و تنهام زندگیم معنا نداره از همون روزی که رفتم دل به هیچکسی ندادم فکر می کردم میرسیم یه روز تو بی کسیم به دادم گفتن لحظه ی آخرواس من همه ساله دیدن دو باره ی توفقط تو خوابو خیاله لحظه های آخر توتوی قلب من می مونه هیچکی مثل من بلد نیست قدر چشمات و بدونه رفتی و...
-
من و تو
سهشنبه 26 آذرماه سال 1387 08:29
قلب تو قلب یه سنگِ قلب من قلب یه شیشه حرفای تو مثل یه بادِ گفته ی من سکوت و خوابِ عشق تو عشق سراب عشق من رویای وصال راه تو همش گلایه برای من راهی جزء سکوت نمونده نگاه تو غروب خاک نگاه من آغاز راه دل تو ... دل من پراز نیاز رویای تو، تو خواب رویای من سراب،خراب راه من تو جدا شب تو پراز ستاره شب من بی فروغ
-
ای کاشک میشد حرفامو بشنوی
سهشنبه 26 آذرماه سال 1387 08:25
ای کاشک میشد فریاد بزنم ای کاشک میشد فریاد بزنم همه ی مردم بشنون دیگه از دست تو خستم ای کاشک میشد قلبمو میدید ببینید که چقدر جای خنجر رو دلم هست . ای کاشک میشد خط به خط از نوشته های توی قلبمو بخونید ای کاشک میشد جلوی این اشکامو بگیرم ای کاشک میشد از دست من همه راهت میشدن . ای خدا دیگه بریدم ای کاشک میشد صدامو بشنوی ای...
-
گل من باغچه ی نو مبارک
سهشنبه 26 آذرماه سال 1387 08:23
چقدر سخته تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید وبه جاش یه زخم همیشگی رو قلبت هدیه داد.زل بزنیو به جای که لبریز، کینه و نفرتشی حس کنی که هنوزم دوسش داری . چقدر سخته دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوارغرورش همه وجودت لحه شد چقدر سخته تو خیالت ساعتها باهش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچیزی جز سلام نتونی...
-
ع ش ق
دوشنبه 25 آذرماه سال 1387 21:10
در خیالم به خودم جرئت ندادم کسی را قبله آمال آرزوهایم قرار دهم چون بیم دارم از خودم گفتم و از عشق به راستی عشق یعنی چی ع ش ق تو یه وبلاگ خوندم : بارها از خویش پرسیده ام " اگر عاشقان نامدار تاریخ به هم رسیده بودند آیا باز هم عاشق می ماندند؟!! منم از خودم پرسیدم لیلی مجنون واقعا می تونستن یه عمر با هم زندگی کنند...
-
یکی بو دوتا نبود
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1387 20:34
یکی بود و یکی نبود تو این جهان پر دروغ بجز تو و بجز خد ا تو زندگیم هیچکی نبود بدون تو منی نبود که واسه تو فدا بشه نبود کسی که مثل تو لیلی قصه ها بشه بدون تو نه قصه بود نه من نه زندگی نه عشق بدون تو نبود کسی عاشق و پاکیزه سرشت اما بدون من نفس بازم می موند تو سینه ها نه دیگه گم می شد کسی تو پیچ و تاب جاده ها
-
بیا با هم باشیم
سهشنبه 19 آذرماه سال 1387 21:57
بیا با هم باشیم ، از هم بگوییم ، با دل باشیم... بیا من و تو برای هم باشیم و با عشق هم زندگی کنیم... با عشق تو زندگی میکنم ، با تو نفس میکشم و با تو عاشقترینم! عزیزم بیا تا در آن چشمان زیبایت نگاه کن، درون چشمهایت یک دنیا عشق میبینم! درون چشمهایت فرداهای زیبای با تو بودن را می بینم! بیا برای هم باشیم ، با هم بمانیم و...
-
وبلاگ هواداران بلاگ اسکای
یکشنبه 17 آذرماه سال 1387 22:58
بچه ها بالاخره وبلاگ هواداران بلاگ اسکای افتتاح شد.بیائید با هم و در کنار هم وبلاگ هواداران رو یاری کنیم و به همه ثابت کنیم که بلاگ اسکای بهتربنه . شما هم تو وبلاگتون این خبر رو درج کنید
-
خیال پوچ
یکشنبه 17 آذرماه سال 1387 20:29
روزی با خود فکر می کردم اگر او را با غریبه ای ببینم شهر را به آتش می کشم اما حالا حتی حاضر نیستم کبریتی بیافروزم تا ببینم او کجاست
-
سکوت
چهارشنبه 6 آذرماه سال 1387 17:44
سکوت تو تمام هستی مرا فرو می ریزد و منم که در پس این غربت به ویرانی می رسم ، چرا لب به سخن نمی گشایی مگر نمی دانی که زمزمه های تو حیات را در من جاری می کند و روح تازه به کالبد بی جان من می دمد . چقدر تو در من زندگی می دمی ؟ هوا را از من بگیر نجوایت را نه ! ــــــــــــ ـــ ــــــــــ ــــــــــــــــــ...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 آبانماه سال 1387 19:19
هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود از ما می گریخت چند روزی هست حالم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست گاه بر روی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفائل می زنم حافظ دیوانه فالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم ...
-
به دلم افتاده بود
جمعه 24 آبانماه سال 1387 13:20
به دلم افتاده بود انگار جدایی به دلم افتاده بود که بی وفایی به دلم افتاده بود میری ز پیشم به دلم افتاده بود آواره می شم به دلم افتاده بود تو جنس سنگی که می خوای با دل تنگ من بجنگی به دلم افتاده بود تنهام میذاری واسه تنها کردنم بهونه داری به دلم افتاده بود میشکنم از تو که تو زخمی رو دلم دوباره از نو به دلم افتاده بود...
-
...
چهارشنبه 15 آبانماه سال 1387 17:07
دو تا از عکس های جدیدم که ایشالا توی آلبومی که میدم بیرون ازشون استفاده می مکنم عکس ۱ عکس ۲