درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

عزیز دلم سمیه!

 عزیز دلم سمیه!

بی تو دلم تاریک و سرده سمیه

بی تو دلم خون و غریبه سمیه

هوای دلم بی تو گرفته و پر از درده سمیه

هوای چشمانم خیس و خسته شده سمیه

دوری تو برایم عذاب شده سمیه

دیدن تو برایم آروزی بزرگی شده سمیه

خانه دلم ویرانه و سوخته شده سمیه

حضور تو دلم را بهاری و پر از عشق میکنه سمیه

دست من آروزی گرفتن دست تو را داره سمیه

لب من آروزی بوسه بر لب تو را داره سمیه

آغوش من التماس آغوش تو را میکنه سمیه

چشم من آروزی نگاه و دیدن چشمان تو را داره سمیه

کاش یک روز فرا برسه که دوباره با هم پرواز کنیم سمیه

پرواز به سوی باغ خاطره ها کنیم سمیه

کاش دوباره یه روز فرا برسه که سرم رو بر
 
روی شانه هایت بگذارم سمیه
و تا میتوانم زار و زار
 
گریه کنم و با فریاد بگم خیلی دوستت دارم سمیه

کاش میتوا نستم دستتو بگیرم ، سرم رو بر روی شانه هایت
 
بگذارم ، عطر نفساتو تو وجودم
حس کنم دوباره و
 
بازباهمان اراده قوی و پر از عشقم بگم که عاشقتم سمیه!

کاش میتونستم برم به همون باغ خاطره ها که یه روز با هم
 
رفتیم ولی نمیتوانم ، چون تا بروم و
ببینم تو پیشم نیستی
 
همون جا مثل دیوونه ها میزنم زیر گریه و فریاد میزنم

کجایییییییییی سمیه!

کجایی ؟ دلم هواتو کرده! لبم صدات کرده ! چشمم خیسم

نگاه به عکست کرده سمیه!
میدونستی عزیز دلمی سمیه؟
 
میدونستی تموم وجودمی سمیه؟
 
می دونستی زندگی و عشقمی سمیه؟

میدونستی خیلی میخوامت سمیه؟ میدونستی دوری تو برام سخته
 
سمیه؟.. اصلا میدونی که من دیووانه تو هستم سمیه؟

منتظرم ، بیا ، با همان قلب پر از عشق و با همان طلوعی که در

 اولین سحرگاه عاشقی ام در زندگی ام داشتی دوباره طلوع کن ،
 
اما اینبار در دشتی که همیشه در کنار هم باشیم سمیه!

 

نظرات 16 + ارسال نظر
aloneman سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 10:45 ق.ظ http://aloneman.blogsky.com

بسیار زیبا و پر از احساس نوشتی امیر.
همیشه گرم عشق باشی
aloneman

نازی نازگلک سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 07:02 ب.ظ http://Nazgolak.info

سلام...خوبی امیر...خیلی زیبا نوشتی..خوس به حال سمیه...منو باش چی میگم....خب...با اسم مصتعار نمیشه حرفی زد اما من از طرف سمیه میگم...امیرم دوستت دارم!!!دلت شاد و لبت خندون عشق سمیه...

حمیدعاشق تنها سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 08:31 ب.ظ

امیر جون میدونم چی کشیدی. منم ۴ سال منتظرش موندم.۴ سال نازشو کشیدم .بهترین روزهای جوونیمو به پاش ریختم . اما اون تموم نامردی رو تو حقم کرد و منو برای همیشه تنهای تنها گذاشت.بازم سر میزنم. موفق باشی خدانگهدار.

خشایار(۲۴ساعت) سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 09:37 ب.ظ http://24.blogfa.com

سلام
از کامنت مرسی
محشر بود بلاگتون

علیرضا سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 10:00 ب.ظ http://www.booloot.blogfa.com

موفق باشی

ابرام شاطر(نان عاشق) چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:49 ق.ظ http://ebrahiim.persianblog.com

سلام آقا امیر!می خواستم بگم شما ۲تا پوکندین !هیچ عاشقی رو مثل شما ندیدم!اما منم اینطوری هستم اما مثل شما شانس نیوردم!برای شما و سمیه آروز موفقیت می کنم!لطفا منو کمکم کنید!خوش باشید!منتظر جوابتون هستم!بای

پاشنه طلا چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:17 ب.ظ http://bamarefata.parsiblog.com

سلام آقا امیر ... عجب متن زیبایی ... بابا ایول به این همه ابراز احساسات ... خیلی قشنگ و ناز بود ... خوش باشی ... عشقی حتما به ما سر بزن ... بای

[ بدون نام ] چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 03:24 ب.ظ

سلام اقا پسر گل.خیلی با احساس و زیبا نوشتی.امیدوار هستم تا همیشه برای هم دوستهای خوبی بموونید.راستی سلام من رو به سمیه برسوونید.دلتوون شاد و لبهاتون غنچه ی شکفته باد.

سوگند چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 04:18 ب.ظ http://myweb.mihanblog.com

ایشالله به همه ارزوهای قشنگتون برسید خدا عاشقها رو خیلی دوست داره متن با احساسی بود موفق وشاد باشید
راستی داداشی چرا دیگه سر نمی زنی؟

یاس خاکی پاییزی پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:19 ق.ظ http://yas-tanha.persianblog.com

امیدوارم سمیت هر چی زودتر برگرده .......یعنی این ۱۰۰ روز زودتر بگذره

بهاره پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 03:48 ب.ظ http://www.bahare1989.persianblog.com/

وقتی رفتی خورشید دلش گرفت..آسمون بغضی کرد وابرها عاشقانه گریستند ..وقتی رفتی غروب شد پر از انتظار......../میدونی چیه؟وقتی متنتو خوندم یاد خودم افتادم...یاد وقتی که بهش گفتم:اگه تا روزقیامت...داشتنت نباشه قسمت ...چشم به راه تو میمونم ...بادلی پر ازصداقت/ ولی این انتضار یخی هیچ وقت به پایان نرسید وسرانجام منو یه عاشق تنها کرد گفتم مگه خودت همیشه نمیگفتی: کاش آرزویت بودم تامرا دوست میداشتی هم چومستانه بغلم میکردی و بیگانه ام نمی پنداشتی؟ به من گفت رسم روزگار اینه من تورو دوست ندارم این ۳ سال هم که بامن بودی فقط عمرتو تلف کردی..................هنوزم توی آتش عشقش دیوانه وپروانه وار میسوزم فقط به خاطر اینکه پرهای به رنگ آبی صداقتم را در آتش انتظارش سوزاندم....

o(^._.^)o پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 08:06 ب.ظ http://ahmad4u.tk

سلام آقای عاشق منم نوشته های زیباتو خوندم جالب می نویسی و قشنگ بازهم طرفای ما بیا

سعید پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 08:14 ب.ظ http://yohahahaha.blogsky.com

سلام.خسته نباشی.من قبل از اینکه به من سر بزنی نمک پرورده بودیم.اعتراف هم می کنم که یکبار خواستم مطالب تو رو بدزدم و نتوانستم.خیلی زیبا نوشتی..

عشق آتشین پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 09:28 ب.ظ http://www.hotlove.blogsky.com

سلام
وبلاگ خیلی جالبی دارین واقعا بهتون تبریک میگم

دوست شما بهزاد

MILAD پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 11:47 ب.ظ http://AMO-MILAD.BLOGFA.COM

MANAM MESLE TOAM AZIZAM DIGE TOO IN DORE ZAMOONE ADAM DIVOONE MISHE
FADAYE TO
MILAD

میلاد سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 02:00 ق.ظ

سلام بر ع ش ق پر زدم سمیه ص

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد