درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

وهم

جهان، آلودة خواب است.

فرو بسته است وحشت در به روی هر تپش، هر بانگ

چنان که من به روی خویش

در این خلوت که نقش دلپذیرش نیست

و دیوارش فرو می خواندم در گوش:

میان این همه انگار

چه پنهان رنگ ها دارد فریب زیست!

 

شب از وحشت گرانبار است.

جهان آلودة خواب است و من در وهم خود بیدار:

چه دیگر طرح می ریزد فریب زیست

در این خلوت که حیرت نقش دیوار است؟

نظرات 2 + ارسال نظر
آرش یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 07:19 ب.ظ http://www.tabar.blogsky.com

امیر جان درود..آهنگ دلچسب سروده ریبا..موفق یاشی.

کنکور بهشت دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 01:12 ب.ظ http://www.yase62.persianblog.com

من فکر کنم امروز صبح این متن رو توی وبلاگ یه نفر دیگه خوندم خواستی بیا بهت ادرسشو بدم اسمش هم دفتر عشق بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد