درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

...

بهم گفت :چرا اینقدر ساکتی - یه چیزی بگو
گفتم : چی بگم
گفت :هر چی که دوست داری
گفتم: من تو رو دوست دارم
گفت : از همون بگو
خواستم بهش بگم  : با تو اسون میشه از دست تنهایی فرار کرد...
و باز سکوت حرفم رو دزدید ...

نظرات 3 + ارسال نظر
مصطفی پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 03:58 ب.ظ

مصطفی پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 04:00 ب.ظ http://www.mustafaffas.blogfa.com

سلام

این درد دل من هم است ولی تو هم مثل من باید سعی کنی که نزای که سکوت حرفت رو بدوزده! به آن که روزی از سکوت جدا بشی

سحر سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:45 ق.ظ http://http://360.yahoo.com/my_profile-rbMoHFEieq7vqf8dIrhqVCF9;

با اجازتون متنتون و گذاشتم تو بلاگم. با اجازهههههه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد