درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

درد عشق امیر یوسف

غوغای عشق در دفتر عشق امیر یوسف

گفت و گو

من میگم بهم نگاه کن 
تو میگی که جون فدا کن
من میگم چشات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم چه قدر تو ماهی
تو میگی اول راهی
من میگم بمون همیشه
تو میگی ببین نمیشه
من می گم خیلی غریبم
تو میگی نده فریبم
من میگم خوابت رو دیدم
تو میگی دیگه بریدم
من می گم هدف وصاله
تو ولی میگی محاله
من میگم یه عمره سوختم
تو میگی قلبم رو دوختم
من میگم چشمات و وا کن
تو میگی من و رها کن
من میگم خیلی دیوونم
تو میگی آره می دونم
من میگم دلم شکسته ست
تو میگی خوب میشه خسته ست
من میگم بشین کنارم
تو میگی دوستت ندارم
من میگم بهم نظر کن
تو ولی میگی سفر کن
من میگم واسم دعا کن
تو میگی نذر رضا کن
من میگم قلبم رو نشکن
تو میگی من می شکنم من ؟
من میگم واست می میرم
تو میگی نمی پذیرم
من میگم شدم فراموش؟
تو میگی نه ، رفتم از هوش
من میگم که رفتم از یاد ؟
تو میگی نه مرده فرهاد
من میگم باز شدی حیروون ؟
تو میگی بیچاره مجنون
من میگم ازم بریدی ؟
تو می پرسی نا امیدی ؟
من میگم واسم عزیزی
تو میگی زبون میریزی؟
من میگم تو خیلی نازی
تو میگی غرق نیازی
من میگم دلم رو بردی
تو میگی به من سپردی ؟
من میگم کردم تعجب
تو میگی دیگه بگو خب
من میگم تنهایی سخته
تو میگی این دست بخته
من میگم دل تو رفته
تو میگی هفت روزه هفته
من میگم راه تو دوره
تو میگی چاره عبوره
من میگم می خوام بشم گم
تو میگی حرفای مردم ؟
من میگم نگذری ساده ؟
تو میگی آدم زیاده
من میگم دل به تو بستن ؟
تو میگی اینقده هستن
من میگم تنهام میذاری ؟
تو میگی طاقت نداری ؟
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم اهل بهشتی
تو میگی چه سرنوشتی
من میگم تو بی گناهی
تو میگی چه اشتباهی
من میگم که غرق دردم
تو میگی می خوام بگردم
من میگم چیزی می خواستی ؟
تو میگی تشنمه راستی
من میگم از غم آبه
تو میگی دلم کبابه
من می گم برو کنارش
تو میگی رفت پیش یارش
من میگم با تو چیکار کرد ؟
تو میگی کشت و فرار کرد
من میگم چیزی گذاشته ؟
تو میگی دو خط نوشته
من میگم بختش سیاهه
تو میگی اون بی گناهه
من میگم رفته که حالا
تو می گی مونده خیالا
من میگم می آد یه روزی
تو میگی داری می سوزی
من میگم رنگت چه زرده
تو می پرسی بر میگرده ؟
من میگم بیاد الهی
تو میگی که خیلی ماهی
من میگم ماهت سفر کرد
تو میگی تو رو خبر کرد ؟
من میگم هر کی با ماهش
تو میگی بار گناهش؟
من میگم تو بی وفایی
تو میگی بریم  یه جایی
من میگم دلم اسیره
تو میگی نه خیلی دیره
من میگم خدا بزرگه
تو میگی زندگی گرگه
من میگم عاشق پرنده ست
تو میگی معشوق برنده ست
من میگم به روزها شک کن
تو میگی بهم کمک کن
من میگم خدانگهدار
تو میگی تا چی بخواد یار
من میگم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
پشت تو آب نمی ریزم
که نروندت عزیزم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

مجموعه اشعار مثل هیچکس

تا قیامت

من میگم بهم نگاه کن 
تو میگی که جون فدا کن
من میگم چشمات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم دلم اسیره
تو میگی که خیلی دیره
من میگم چشمات و واکن
تو میگی من و رها کن
من میگم قلبم رو نشکن
تو میگی من می شکنم من ؟
من میگم دلم رو بردی
تو میگی به من سپردی ؟
من میگم دلم شکسته است
تو میگی خوب میشه خسته است
من میگم بمون همیشه
تو میگی ببین نمی شه
من میگم تنهام می ذاری
تو میگی طاقت نداری
من میگم تنهایی سخته
تو میگی این دست بخته
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم  که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

مجموعه اشعار مثل هیچکس

وصیت نامه

وقتی که خاکم می کنن بهش بگین پیشم نیاد
بگین که رفت مسافرت، شماره ای نداد
یه جور بگین که آخرش از حرفاتون حول نکنه
طاقت ندارم ببینم به قبر من نگاه کنه
دونه به دونه عکس هامو بردارید آتیش بزنید
هرچی که خاطره دارم برید و از بین ببرید
نذارید از اسم من هم یک کلمه جا بمونه
نمی خوام هیچ وقت تنمو توی گورم بلرزونه

برو آتیش به قلب من نزن، بزار نگاهت از یادم بره
بزار واسه همیشه قلب من چال بشه با من،با کلی خاطره

برو نمی خوا ببینی خونه ی من خالی شده
همدم من به جای تو ریگای پوشالی شده
اون که می گفت می مرد برات، دیدی راس راسی مرد
رفت و همه خاطرشم به خاطرت برداشت و برد
بهش بگین نشسته پات، بهش بگین نیومدی
بگین هنوز دوستت داره با این که قیدشو زدی
نشونی قبر منو بهش ندین خوب می دونم
میاد جای همیشگی، سر قرار تو رود خونه ...

می خوام روی سنگ قبرم این باشه: 

"طلوعی که خیلی غم انگیز بود"
قشنگترین خاطره ی عمرم
غروبی که خیلی دل انگیز شد.
روی سنگ قبرم بنویس،
روزی اومد با امید آخر
ولی حالا بدرقه راهشه
داغی که مونده رو دل مادر ... 

به نام آنکه دوستی را آفرید

به نام حق
به نام آنکه دوستی را آفرید، عشق را ، رنگ را ... به نام آنکه کلمه را آفرید.
و کلمه چه بزرگ بود در کلام او و چه کوچک شد آن زمان که میخواستم از او بگویم.
سالهاست دچارش هستم. و چه سخت بود بیدلی را ، ساختن خانه ای در دل.
و این دل بینهایت، چه جای کوچکی بود برای دل بیتابش.

او رفت و من نشناختمش . در تمام میخکهای سر هر دیوار، آواز غریبش را شنیدم
اما نشناختمش. همانگونه که بغضهای گاه و بیگاهم را نشناختم.
فقط آنقدر او را شناختم که در سایه های افتاده به کلامش، به دنبال جای پای خدا باشم.

اینجا، هر چه هست، جز با صداقت او و کلام و نقشهای او، حوض بی ماهیست.
شاید مزرعه ای باشد با زاغچه ای بر سر آن
زاغچه ای که هیچکس جدی نگرفتش .
اینجا را هدیه اش میکنم. به آنکس که برای سبدهای پرخوابمان، سیب آورد.
حیف که برای خوردن آن سیب، تنها بودیم . چقدر هم تنها ...

مرگ عاشق

امروز باز این من بودم که در ضربان یک لحظه دیدنت ایستادم
ودر آتش غرور سرخی نگاهت سوختم و تو مثل هر بار دیگر
اضطراب ندیدن را در چشمان بی قرارم دیدی
حسرت رفتنت را از سکوت نگاهم شنیدی و رفتی
اینبار تلختر از هر بار ... می دانی؟؟
آتش نگاهت هنوز دیدگانم را می سوزاند و اشک مرهمی نیست بر آتش دل
با این همه دل به این خوش می کنم که عطر آبی نفسهایت
در میان خالی اندوه ناک این شهر پراکنده است .... معنی باران !!
چگونه التماست کنم که بمانی و حجم انبوه تنهایی ام را سیراب کنی ؟

توف به روت..

بگو دنبال چی بودی اون چی بود که من نداشتم

از این عالم چی می خواستی که به زیر پات نذاشتم

تو منو بازی میدادی تو غرورمو شکستی

تو هوس بازی میدونم تو یه عاشق نمی خواستی

توف به روت به اون روی سیات ازت بدم میاد ازت بدم میاد

توف به روت به اون رنگ و ریات توف به اون همه قشنگیات

ازت بدم میاد ازت بدم میاد ازت بدم میاد ازت بدم میاد

دل به حرفای کی بستی پای عشق کی نشستی

این روزا که بی کسم من تو توو آغوش کی هستی

عشق من بتو تمومه دلم این عشقو نمی خواد

آرزوم فقط همینه خبر مرگت بیاد

توف به روت به اون روی سیات ازت بدم میاد ازت بدم میاد

توف به روت به اون رنگ و ریات توف به اون همه قشنگیات

ازت بدم میاد ازت بدم میاد ازت بدم میاد ازت بدم میاد

دلم گریه می خواد دلم گریه می خواد

چرا هرچی بلاست سر دلم میاد